آنچه از يک روانکار انتظار مي رود اين است که در کنار کاهش اصطکاک و سهولت حرکت قطعات دستگاه، قابليت کاهش مصرف انرژي، محافظت قطعات از خوردگي، سايش و زنگ زدگي را نيز داشته باشد. به طور کلي مهم ترين وظايف يک روانکار عبارتند از: انتقال قدرت هيدروليک، جلوگيري از تنش و ضربه، جابجا کردن آلاينده ها و آب بندي قطعات متحرک.
انتقال قدرت هيدروليک
بيشترين وظايف روانکارهاي جديد در محيطهاي هيدروليک انجام ميشود. وسايل اتوماتيک خودروهاي سواري امروزي، بهترين مثال در اين زمينه هستند. اين دستگاهها بزرگترين مصرفکنندگان سيالات انتقال قدرت هستند. همچنين بيشتر ماشينهاي صنعتي امروزي براي انتقال حرکت و نيرو از سيالات هيدروليک استفاده مينمايند. سيالات استفاده شده در سيستمهاي متحرک بايد از عهده انجام سه وظيفه انتقال قدرت با کمترين تلفات، روانکاري قسمتهاي متحرک و جلوگيري از خوردگي قسمتهاي فلزي برآيند.
جلوگيري از ضربات و تنش
معروفترين انتقال دهندههاي انرژي مکانيکي به انرژي هيدروليک سيال کمک فنر خودروهاست. در حرکتهاي نوساني، لرزشهاي بدنه خودرو باعث ميشود يک پيستون در يک سيلندر بسته و غوطه ور در روغن (سيال) به طرف بالا و پايين به حرکت درآيد. سيال با فشار توسط سوراخ بالاي پيستون از يک طرف سيلندر به طرف ديگر حرکت ميکند. در اين حالت انرژي مکانيکي ايجاد شده توسط بدنه خودرو با کم شدن اصطکاک لايههاي سيال که ناشي از سوراخ پيستون است، کاهش مييابد. براي تاثير و کارايي بيشتر، سيال بايد گرانروي مناسب نسبت به طراحي سيستم داشته باشد. همچنين گرانروي سيال نبايد با درجه حرارت تغيير زيادي داشته باشد؛ يعني شاخص گرانروي بالا داشته باشد.
تحقيقات نشان ميدهند که يکي ديگر از قسمتهايي که در آن کاهش شوک انجام ميگيرد، دندههاي با بار بالا هستند. روانکار در اين سيستمها بين دندههاي جعبه دنده (گيربکس) گير ميکند (به دام ميافتد) و بايد از فاصلههاي مابين دندانههاي جعبه دنده خلاصي يابد و بدين ترتيب جلوي ضربه و شوک در دندهها گرفته ميشود. هنگامي که جعبه دندهها روانکاري شده باشند، در مقايسه با جعبه دندههاي روانکاري نشده آرامتر و بيصداتر کار خواهند کرد.
دومين مکانيسم که نقش کم کردن تنش را در روانکارها بازي ميکند، تغييرات گرانروي با فشار است.
جابجايي آلاينده ها
روغن ها، عمل جابهجايي آلاينده ها را در اکثر سيستمها به خوبي انجام ميدهند. اين امر يک وظيفه کاملا جدي در موتورهاي احتراق داخلي جديد است. مواد افزودني معلقکننده و پاککننده براي معلق نگهداشتن مواد جامد قابل رسوب بهکارگرفته ميشوند و سپس آنها را از داخل موتور به داخل فيلترهاي طراحي شده بر سر راه قطعات بزرگ و قطعاتي که امکان سايش در آن وجود دارد به حرکت در ميآورند. عمل تميز نمودن و به حرکت در آوردن مواد آلاينده ي جامد از بين سطوح ياتاقان ها توسط روانکارها، مهمترين عمل در صنايع ماشينکاري است. اين عمل روانکار از سايش و ته نشين شدن رسوبات در بين قطعات جلوگيري کرده و مواد جامد را به همراه خود برده و از محيط عمليات دور مينمايد. اگر مواد آلاينده حاصل از خوردگي بتوانند توسط روغن جذب شوند، اجازه نمي دهند سطوح فلز با فلز تماس حاصل نمايند. روغن تحت فشار ميتواند آلودگي را به صافيهاي جذب سطحي و سانتريفيوژهاي جداکننده مواد جامد حمل نمايد. گريسها اين وظيفه را فقط موقعي انجام ميدهند که گريس تحت فشار به سيستم تزريق شود.
آب بندي قطعات متحرک
وظيفه ويژه گريسها آببندي قسمتهاي متحرک است. گريسها، اکثر وظايف روانکاري به جز انتقال حرارت و دورکردن ذرات از محيط را به خوبي انجام ميدهند. گريسها معمولاً در جايي بهکارگرفته ميشوند که مشکل روانکاري وجود داشته باشد؛ يا قرارگرفتن سيستم به گونهاي باشد که روانکار نسبتا جامد مورد نياز است. در اين نوع روانکاري خود به خود وظيفه آببندي هم مهم خواهد شد. گريسها همچنين از ورود آلودگيهاي خارجي به داخل ياتاقانها جلوگيري به عمل ميآورند. وظيفه آببندي براي فواصل بسيار باريک مانند آببندي سيلندر و پيستون با کمک رينگهاي روغن در موتورهاي احتراق داخلي و کمپرسورهاي رفت و برگشتي و همچنين آب بندي بعضي از قسمتهاي توربين توسط روغنها انجام ميپذيرد.
گريسها در خيلي از مواقع به جاي سيالات روانکار انجام وظيفه ميکنند، اما براي وظايفي مانند شستشو، کنترل دما و حمل مواد آلودهکننده مناسب نيستند اما گريسها مانند روغنها به خوبي قطعات را در مقابل خوردگي محافظت مينمايند.
در نهايت بعضي از روغنها غير از وظايفي که در اين مباحث ذکر گرديد، استفادههاي ديگري نيز دارند. مثلا در توليد لاستيک به عنوان توليدکننده دوده، در ترکيبات ساخت سم کشاورزي، جوهر، لوازم آرايشي و بهداشتي، پلاستيک، رنگ و به عنوان روغنهاي فرآيند مورد استفاده قرار ميگيرند. (روغن صنعتي)