برای هنر تعاریف مختلفی طی قرون مختلف آمده است
- هنر گرد آوردن زیبایی های پراکنده طبیعت است. نبوغ هنری نیز استعداد دیدن زیبایی ها و جمع کردن آنها در یک مجموعه است. طبق این تعریف هدف هنر زیبایی است و منشاء زیبایی ، حس لذت است، لذتی که سود و پیشرفت علمی را لزوما حاصل نمی شود. از این رو شاید بتوان هنر را تجلی زیبایی حیات دانست.
- در تعریفی دیگر، هنر به همه کوششهای خلاق انسانی، یا حس و انگیزه انجام یک حرکت خلاق اطلاق می شود.از همین انگیزه خلاقیت بود که تمامی تلاشهای دیگر انسانی همچون دانش آموزی و دین پدید آمد.
اما به طور کلی هنر را نمیتوان تعریف کرد همچون مقوله های دیگری نظیر"فرهنگ"، "عشق"، "هویت"و ... که غیر قابل تعریف هستند. وتنها راه برای شناختشان توجه به صفات آنها است .
هنر شاخه های مختلفی دارد مانند هنرهای تجسمی،هنرهای نمایش، فیلم، سینما، عکاسی، کاریکاتور، ادبیات، تئاتر، گره چینی، کوزه گری، نگارگری، موسیقی، خاتم کاری، منبت کاری، قالی بافی، تندیس گری، معماری و...
همه شاخه های هنر وجوه مشترکی دارند:
▪ تخیل که مهمترین عامل شکل گیری یک اثر هنری است
▪ عاطفه و احساس هنرمند
▪ چند معنایی بدین معنی که هر پدیده ای که عنصر تخیل و احساس در خلق آن نقش عمده دارد نمی تواند تک بعدی باشد و به همین خاطر هر کس استنباط و دریافت خاص خودش را از اثر هنری دارد.