فضا عنصر اصلی طراحی داخلی
هدف طراحي داخلي عبارت است از بهبود كارکرد فيزيکي و رواني فضاهاي داخلي ساختمانها، جهت تسهيل انجام فعاليتهاي روزمره زندگي در آنها. بدينترتيب، فضا اصليترين عنصر طراحي داخلي به شمار ميرود و حتي ميتوان از طراحي داخلي به فضاسازي داخلي نيز تعبير نمود. طراحي داخلي در حقيقت با عنصر فضا آغاز ميشود و در نهايت بايستي به ارتقاي كيفيت فضا بيانجامد. از اينرو، كيفيت فضايي طرح يكي از پارامترها و معيارهاي بسيار مهم در ارزشيابي پروژههاي طراحي داخلي محسوب ميشود.
فضاي داخلي معماري فضايي است ساختهشده به دست بشر كه در وهله اول وظيفه پناه دادن به انسان در مقابل عوامل طبيعي را دارد، يعني قسمتي از فضاي محيط بگونهاي محدود ميشود كه به واسطه آن فضاي داخلي پديد ميآيد. در نتيجه ورود به فضاي داخلي معماري احساس محفوظ بودن، سرپناه داشتن و بسته بودن را در ما ايجاد ميكند.
ما از زماني كه پاي به عرصه هستي مينهيم، تا زماني كه چشم از جهان فرو ميبنديم، پيوسته خود را در فضاهاي داخلي ساختمانها مييابيم و بخش اعظم عمر ما در اين فضاها سپري ميشود. فضا هميشه وجود ما را احاطه كرده است و هر كاري كه ما در زندگي روزمره انجام ميدهيم، احتياج به فضا دارد. ما درون فضا به حركت و فعاليت ميپردازيم، با همديگر و با اشياء پيرامون خود رابطه برقرار ميكنيم، چيزهاي اطراف خود را ميبينيم، صداها را ميشنويم و بوها را استشمام ميكنيم. فضاهاي داخلي ساختمانها علاوه بر اينكه محيطي را ايجاد ميكنند كه بسياري از فعاليتهاي ما در آن صورت ميگيرد، عامل روحبخشي به بنا نيز به شمار ميروند. روي اين اصل، کيفيت فضاي داخلي از يک طرف تأثير مستقيمي بر نحوه انجام فعاليتهاي ما در آن دارد و از طرف ديگر نگرش، احوال و شخصيت ما را تحت تأثير قرار ميدهد.
فضا ذاتاً شكل خاص و قابل دركي ندارد، با اين حال هنگامي كه عناصري در حوزه آن قرار گيرند، روابط چندگانهاي، هم بين فضا و عناصر و هم بين خود اين عناصر، ايجاد ميشود كه اين روابط فضا را شكل ميدهند و در نتيجه ما آن را درك ميكنيم. اين بدان معني است كه فضا با وجود عناصر مادي و رابطه متقابل آنها با ما و با يكديگر تعريف ميشود و معني پيدا ميكند؛ حتي يك عنصر تنها قادر است از طريق فرم، اندازه و شكل خود فضايي را تحتالشعاع قرار داده و حوزه فضايي اطرافش را نظم بخشد.
بدينترتيب در تعريف فضا با دو مفهوم پايهاي سروكار داريم: فضا و عناصر تعريفكننده يا محدودكننده فضا، به عنوان مثال اگر جعبهاي را در نظر بگيريم، حجم خالي درون آن، فضا و ديوارههاي جعبه، عناصر تعريفكننده فضا محسوب ميشوند. فضا قابل لمس نيست، ولي عناصر تعريفكننده و محدودكننده آن قابل لمس، اندازهگيري، معرفي و تركيب با يكديگر هستند. در حقيقت فضا از طريق عناصر محدودكننده آن قابل شناسايي است و كيفيت و شخصيت آن تابع عناصر متشكله آن و چگونگي ارتباط و نظم حاكم بين اين عناصر ميباشد. به بيان ديگر، فرم، كيفيت و نحوه ارتباط عناصر تعريفكننده فضاست كه شخصيت يك فضا را ميسازد و به آن شكل، بعد و مقياس ميبخشد و براي ما قابل درك ميكند.
عناصر هندسي تشكيلدهنده فرم يعني نقطه، خط، صفحه و حجم ميتوانند با هم تركيب شوند و فضا را محدود و مشخص كنند. در مقياس معماري، اين عناصر به ستونها، كفها، ديوارها و سقفها تبديل ميشوند. بدينترتيب، فضاي داخلي معماري به وسيله محدودهاي كه داراي عناصر افقي نظير كف و سقف و عناصر عمودي نظير ستونها و ديوارها ميباشد، مشخص ميگردد. به بيان ديگر، ستونها، كفها، ديوارها و سقفها عناصر تعريفكننده فضاي معماري هستند كه در كنار يكديگر قرار ميگيرند و با هم تركيب ميشوند تا به بنا شكل دهند، حدود مرز فيزيكي بنا را مشخص و درون و بيرون آن را از يكديگر جدا كنند و مرزهاي فضاي داخلي بنا را مشخص و آن را از فضاهاي داخلي اطراف و فضاي خارج آن متمايز سازند. «چارلز مور»، معمار آمريكايي، در اين خصوص ميگويد: «وقتي از يك كف و يك سقف و چهار ديوار، يك اطاق ساخته ميشود، در كنار اين شش عنصر، عنصر هفتمي هم وجود دارد كه فضا است و اين عنصر اثري بيش از عناصر فيزيكي دارد كه فضا توسط آنان ساخته شده است.» روي اين اصل، فضاي معماري با تركيب مناسب ديوارها، ستونها، كفها و سقفها به هويت و كيفيت مورد نظر دست مييابد و محيطي مأنوس، مفيد و قابل استفاده، زيبا و خوشآيند، و امن و مستحكم براي انجام كليه فعاليتهاي زندگي در شرايط مختلف، فراهم ميآورد. البته با اينكه سيستم ساختاري يك بنا (ديوارها، ستونها، كفها و سقفها)، فرم و طرح اصلي فضاهاي داخلي آن را تعيين ميكند، ليكن، ساختار ـ اگر آن را به معني انتخاب و آرايش عناصر طراحي داخلي در نظر بگيريم ـ در چنين فضاهايي در نهايت توسط عناصر طراحي داخلي شكل ميگيرد، بدينترتيب كه روابط قابل رؤيت اين عناصر، فضاي داخلي يك مكان را مشخص كرده و بدان نظم ميبخشد. بر اين اساس، طراحي داخلي نقش تأثيرگذار و قابل اعتنايي در تعريف و سازماندهي فضاهاي داخلي ساختمانها و در نهايت ارتقاي كيفيت كاركردي ـ زيباييشناختي آنها ايفا ميكند، نقشي كه بهرهگيري از طراحي داخلي در ساختوسازها را به ضرورتي اجتنابناپذير تبديل مينمايد. (طراحي دکوراسيون داخلي).